زن صفــَت

یک عدد بی حیا مینویسد.

زن صفــَت

یک عدد بی حیا مینویسد.

تولدمه ناسلامتی !

تولد!! روزی که هیچگاه نفهمیدم برای چی باید خوشحال باشم!!!

پدر آن شب اگر خوش خلوتی پیدا نمی کردی

تو ای مادر اگر شوخ چشمی ها نمی کردی

تو هم ای آتش شهوت شرر بر پا نمی کردی

کنون من هم به دنیا بی نشان بودم

پدر آن شب جنایت کرده ای شاید نمی دانی

به دنیایم هدایت کرده ای شاید نمی دانی

از این بایت خیانت کرده ای شاید نمی دانی
 
من زاده ی شهوت شبی چرکینم

در مذهب عشق ، کافری بی دینم

آثار شب زفاف کامی است پلید

خونی که فسرده در دل خونینم

من اشک سکوت مرده در فریادم

داد ی سر و پاشکسته ، در بی دادم

اینها همه هیچ ... ای خدای شب عشق

نام شب عشق را که برد از یادم ؟ 

 

 

پ.ن - هیچ وقت دوس نداشتم تو بلاگ َم شعرآی طولانی بذارم .. به نظرم خسته کننده َست .. اما درحال‌ ِ حاظر٬ هیچی بهتر از این شعر احساسم ُ نشون نمیده .. همین !

نظرات 4 + ارسال نظر
Amor Amor 15 - شهریور‌ماه - 1390 ساعت 04:28 ب.ظ http://amor-teador.blogfa.com

cheghad dark kardam in shero :-<

نسیم 18 - شهریور‌ماه - 1390 ساعت 12:49 ق.ظ http://www.maxezaman.blogfa.com

تولدت مبارک ...
شایدم اگر ازت سوال می شد بازم همینو انتخاب می کردی همین که بیای اینجا ... حالا که اومدی سعی کن با این زندگی راه بیای ...

7ah!d 18 - شهریور‌ماه - 1390 ساعت 02:08 ق.ظ http://kaernina1.blogfa.com

مرسی کارو !

پارمیدا 20 - شهریور‌ماه - 1390 ساعت 03:50 ق.ظ http://tatal.blogsky.com

شعره طولانی بود ولی به خوندنش می ارزید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد